چرا آشغال می ریزیم؟
چرا آشغال می ریزیم؟
چرا آشغال می ریزیم؟
نویسنده: مریم میرزا
همه متهم هستیم
دولا میشوی، لباس بچه دو سالهات را که خاکی شده است میتکانی. صورتیِ قشنگی تنش پوشانده بودی و حالا عصبانی از اینکه چرا افتاده زمین و کثیفش کرده، شکلات نیم خورده را از دستش میگیری و کنار پایش به زمین میاندازی و با تشر میگویی که «مراقب باش باز هم نیفتی زمین کثیف شی!» بعد دستش را میگیری و از شکلات دور میشوید. بچه همینطور که دستش به دست شماست بر میگردد و در حال دور شدن، چشم از شکلات بر نمیدارد. شاید دلت برای دل کوچکش بسوزد. شاید حتی به کوچهای بالاتر که رسیدی بگویی «خب، بیا حالا یک چیز دیگر بخوریم» تا از دلش در بیاوری. اما آیا نگران مفهومیکه به او منتقل کردهای، نیستی؟ نگران اینکه به او فهماندهای حتی مشغول شدن به یک شکلات خوشمزه هم نمیتواند دلیل خوبی برای کثیف کردن لباس باشد، اما کثیف کردن شهر نکته بیاهمیت و پیش پا افتادهای است؟ شاید هم اصلا از آن دسته از افرادی باشی که دستشان را از پنجره ماشین بیرون میآورند و یک مشت پوست پرتقال را پرت میکنند وسط بزرگراه! چه از این دسته از افراد باشی، چه از آن دسته از افرادی که آشغال ریختن برایشان با «زجر و مشقت» همراه است و سعی میکنند طوری بیندازند زمین که کسی نبیند، با یک پرسش اساسی روبهرو هستی. چرا «آشغال ریختن» را به عنوان کاری که همه میدانند نباید انجام داد، باز هم انجام میدهی؟ چه چیزی در مسیر «دانش» تا «رفتار» دچار اشکال است که همچنان «آنچه میدانی» به فعلیت نمیرسد و دستت را میکنی در جیبت و دستمال کاغذیهای استفاده شده را که جای جیبت را تنگ کردهاند به خیابان میریزی؟ چرا آشغال میریزی؟
از صحبت کردن بیشتر با زوج مسنی که وقتی اسم «آشغال ریختن در خیابان» وسط میآید، شروع به مشاجره میکنند میگذرم. چون زن انگشت اتهام را به سمت مرد نشانه میگیرد که «بله، او همیشه آشغال میریزد و آبروی ما را میبرد!» و مرد چنین اتهامی را نمیپذیرد. حتی وقتی زن یادآوری میکند که «یادت نیست یک بار هم در ولی عصر یک خانم به تو تذکر داد و گفت که مگر در خانهات آشغال میریزی که اینجا میریزی؟» باز مرد سرش را تکان میدهد و نمیپذیرد. بعد از آنها با دختر ۲۲ سالهای که دانشجو و عکاس است صحبت میکنم. وقتی میپرسم که «تو آشغال در خیابان میریزی،» یک «آره» بیتفاوت کشدار تحویل میدهد. توضیحش هم این است که «وقتی همه چیز گند است، این یکی هم رویش!» شاید جواب این دختر جوان به نوعی اعتراض تلقی شود، اگرچه بیشتر از اعتراض رنگی از بیتفاوتی در نگاهش به رعایت آداب شهری دیده میشود. با این همه دکتر نیره توکلی جامعهشناس، با اینکه معتقد است: «خب اینکه احساس مسئولیت شهروندی فرهنگسازی نشده امر واضحی است و فقط درباره آشغال ریختن هم شاهدش نیستیم، بلکه در مواردی مثل آلوده کردن محیطزیست، یا زیاد مصرف کردن آب هم دیده میشود،» به این نکته اشاره میکند: «یک تصور عمومیوجود دارد که چون بالاییها خیلی چیزها را رعایت نمیکنند، ما هم تا آنجا که از دستمان بر میآید چیزهایی را که مربوط به خودمان است رعایت نکنیم. در آلمان هم چنین چیزی را دیدهام که مردم به عنوان اعتراض و حتی پیشگیری از اخراج کارگران در پی مکانیزاسیون، مدام در خیابانها آشغال میریختند». این چیزی است که جامعهشناس دیگری نیز البته به شکلی دیگر بر آن صحه میگذارد. دکتر امیدعلی احمدی با اینکه حرفی از «اعتراضی بودن» آشغال ریختن به میان نمیآورد، اما میگوید: «شهر یک هویت سیاسی اجتماعی است و مردم باید در امور شهری نقش داشته باشند. باید بدانند که در آنچه دارد اتفاق میافتد نقش دارند تا احساس مسئولیت در قبال رفتار خودشان در محیط شهری داشته باشند، اما مشارکت دادن در امور مربوط به خودشان در شهر، چیزی است که به جز به صورت محدود که در بحث شورایاریها شاهدش هستیم، در هیچ عرصه دیگری به چشم نمیآید و این موضوع اثرگذار بر رفتار مردم است» علی احمدی با توضیح اینکه:«اخلاق یا فرهنگ شهروندی در جامعه ما به قدر کافی رشد نکرده چرا که آموزش و پرورش یا دیگر منابع در جامعهپذیری مردم نتوانستهاند نقش موثری ایفا کنند و به نظر میرسد که اصلا برنامهای هم برای این موضوع ندارد،» تاکید میکند: «به هر حال فرهنگ شهروندی در پروسهای به وجود میآید که بخشی از آن درگیر کردن مردم در تعیین سرنوشت خودشان باشد که این امر در جامعه ما نهادینه نشده است و به تبع فرهنگ شهروندی نیز وجود ملموس نمیتواند داشته باشد».
امیدعلی احمدی آشغال ریختن یا هر نوع رفتاری از این دست را که در آن «رعایت حال دیگران نمیشود» از منظری دیگر نیز نگاه میکند. او میگوید: «اگرچه فضای خصوصی، عمومی و دولتی در ایران قابل برشماری است اما کمتر دیده میشود که مردم جایی را به عنوان فضای عمومی تلقی کنند. یعنی برای آنها فضا تقسیم به دو بخش شده است، فضای خصوصی و فضای دولت. پایشان را که در خیابان میگذارند، باور ندارند اینجا یک فضای عمومی متعلق به جمع آنهاست، بلکه عملا معتقدند که وارد فضای دولت شدهاند». این جامعهشناس ادامه میدهد: «بنابراین احساس نمیکنند باید در محیط خارج از خانهشان مسئولانه نقش داشته باشند، بلکه آنجا را از آن دولت میدانند و معتقدند یک متولی به امور رسیدگی میکند و نیاز به مشارکت آنها نیست». علیاحمدی تاکید میکند که «هر چه فضای دولت و مردم بیشتر شود به ایجاد حس بیگانگی در مردم و کاهش رفتار مسئولانه بیشتر دامن میزند و طبیعی است که وقتی بزرگترها احساس بیگانگی دارند و با رفتاری مثل آشغال ریختن این موضوع را بروز میدهند، کودکان هم از دوران خردسالیشان با آن حس بزرگ میشوند و چنانچه شاهدش هستیم در طول سالها این رویه پی گرفته میشود که چنین رفتارهایی حتی بد تلقی نشود». در این میان برخلاف اینکه خانم مسنی که از شهروندان تهرانی است بر این تاکید میکند که «آشغال نمیریزد و اگر خیلی ضروری باشد سعی میکند پنهانی این کار را بکند تا کسی نبیند»، دکتر علیاحمدی از «آشغال ریختن از نظر اجتماعی عیب محسوب نمیشود» سخن میگوید: «کسانی که به محیط زیست شهری بیتوجهی میکنند و با رفتاری مثل آشغال ریختن این بیتوجهی را به نمایش میگذارند، از نظر هنجاری بر دیگران غلبه دارند. چون معمولاً با اعتراض روبهرو نمیشوند، از رفتار خود خجالت نمیکشند و به نظرشان میآید این یک رویه عمومیاست». امید علی احمدی جامعهشناس، از سوی دیگر رفتار مردمی را که به آشغال ریختن دیگر اعتراض نمیکنند، اینطور تحلیل میکند: «به خاطر بحرانهای مختلفی که در جامعهمان با آن روبهرو هستیم، مردم نسبت به موضوعات جمعی بیتوجه هستند و سعی میکنند سرشان در لاک خودشان باشد، بنابراین اعتراضی هم معمولاً در برابر رفتار دیگران از خود نشان نمیدهند».
هرساله و به مناسبتهای مختلف در حالی دلسوزان محیطزیست به تخریب محیطزیست و بیتوجهی مردم به آن اعتراض میکنند، که این موضوع یکی از مواردی است که از سوی امید علیاحمدی جامعهشناس، مورد توجه قرار میگیرد: «مسئله دیگری که باعث رفتارهای غیرشهروندی مثل آشغال ریختن مردم در خیابان میشود، ضعف اخلاق محیطزیستی ماست. مردم ما نوعی رابطهشان با محیطزیست رابطهای توام با سوءاستفاده است. نمودهایش را هم در آلوده کردن آبهای جاری، هوا و ... میبینیم. همین داستان درباره شهر هم که میتواند بخشی از طبیعت تلقی شود تکرار میشود». علی احمدی ادامه میدهد: «هیچوقت احساس نکردهایم که در مقابل استفاده از طبیعت یا شهر محل زندگیمان، باید مسئولانه رفتار کنیم» و این طور نتیجه میگیرد که: «یا آموزش دهندهای در ایران وجود ندارد یا آنهایی که بودهاند خوب عمل نکردهاند». او به نقش صدا و سیما اشاره میکند و انتقاد میکند که خوب به وظیفه خود عمل نکرده است. این امری است که از سوی دکتر جوزانی، مدیر کل حوزه معاونت اجتماعی شهرداری تهران نیز بر آن تاکید میشود. این مقام مسئول که به نقش صدا و سیما در فرهنگسازی تاکید دارد، میگوید: «اما هر بار که به آنها گفتهایم بیائید یک برنامه میانسازمانی برای آموزش مردم در جهت ارتقای سطح زندگیشان داشته باشیم، اولین چیزی که خواستهاند پول بوده است. یعنی این سازمان فرقی بین برنامهای که برای ارتقای سطح زندگی مردم باید انجام شود و یک تیزر تبلیغاتی نمیبیند و در مقابل هر دو یک واکنش دارد». این در حالی است که ناصر کریمان، متولی سابق امور اجتماعی شبکه پنج تلویزیون، به چنین انتقادهایی خرده میگیرد. این تهیهکننده تلویزیونی میگوید: «عادت کردهایم که هر وقت دستگاههای اجرایی به معضلی برخوردند سریع انگشت اتهام به سوی صدا و سیما دراز کنند. درست است که تلویزیون رسانه تاثیرگذاری است، اما واقعیت این است که به جای اتهام زنی به صدا و سیما باید بازگردیم و به همه مسائل و معضلات زیرساختی نگاه کنیم». او تاکید میکند که «این مسئله فقط خاص صدا و سیما نباید باشد، آموزش و پرورش، وزارتخانههای دیگر، شهرداریها و ... همه باید یک بار دیگر در عملکرد و برنامههای خود بازنگری کنند». او سپس سعی میکند به نحو بارزتری سازمان متبوعش را از اتهامات مبرا کند: «ما مدتها بدون در نظر گرفتن خیلی از مسائل مالی درباره چنین موضوعات و معضلاتی در تلویزیون کار کردهایم و میتوانم بگویم که همه تلاش خودمان را هم انجام دادهایم و هم انجام میدهیم».
پسر جوان در مقابل این سوال که چرا آشغال میریزی، میگوید: «آشغال سیبم را کجا بگذارم؟ بگذارم در جیبم که شهد آن به لباسم پس میدهد یا بریزم در خیابانی که سر تا تهآن یک سطل آشغال نیست، یا آن قدر دور است که نمیتوانی آشغال به دست این همه راه را بروی تا به سطل برسی». شاید این استدلالی باشد که زیاد از سوی کسانی که «دوست ندارند آشغال به دست در خیابان راه بروند،» شنیده میشود. اما این موضوع از سوی مدیر کل حوزه معاونت اجتماعی شهرداری تهران، رد میشود: «هر ۱۰۰ متر به ۱۰۰ متر سطل آشغال در خیابان وجود دارد». جوزانی در جواب این سوال که «واقعا هر ۱۰۰ متر به ۱۰۰ متر؟» میگوید: «حالا شاید بشود ۱۲۰ متر، اما آیا این درست است که به جای نگه داشتن آشغالت آن را در خیابان بریزی؟ آن هم وقتی که جدا از سطلآشغالهایی که شهرداری در سطح شهر گذاشته، معمولاً مغازهداران هم یک سطل در کنار در مغازهشان قرار میدهند». او راهحل را پس از آموزش، جریمه میداند و میگوید: «باید مثل خیلی از جاهای دیگر دنیا، در اینجا هم وقتی کسی آشغال میریزد، جریمه شود. این جریمه شدن باعث میشود رفتارش را از ترس پلیس هم که شده تنظیم کند و پس از چند بار تکرار این رفتار با انضباط، فرهنگ آن در جامعه جا میافتد». با اینکه یکی از متولیان امور شهری بر جریمه تاکید میکند، امیدعلی احمدی جامعهشناس، از موضوع دیگری سخن به میان میآورد: «راه حل چنین معضلاتی، تقویت نهادهای مدنی است». او توضیح میدهد: «چون رابطه درستی با دولت وجود ندارد، مردم خود را مسئول نمیدانند. فکر میکنند آشغال که بریزند یک شهرداری وجود دارد که وظیفهاش جمع کردن این آشغالها است. اگر رابطه درستی وجود داشت، مردم میدانستند چقدر پول صرف جمعآوری زباله میشود و اگر این پول بتواند با همکاری آنها صرفهجویی شود، چقدر برای مثال میتوان با آن به فضاهای سبز اضافه کرد. پس همکاری میکردند» او تاکید میکند:«تنها با شکلگیری نهادهای مدنی و تقویت آنها است که میتوان به ایجاد رابطه درست بین مردم و دولت امیدوار بود.باید سازمانهای مدنی وجود داشته باشند، که مردم با عضویت در آنها و انجام وظایف محوله بدانند که دارند کاری انجام میدهند و در مدیریت شهر و سرنوشت خودشان موثر هستند و از این رو مسئولیتپذیری بیشتری از خود نشان دهند». این جامعهشناس معتقد است:«تا جامعه مدنی درستی نداشته باشیم، ارتباط درستی بین مردم و دولت ایجاد نمیشود، تا این ارتباط ایجاد نشود، مسئولیتپذیری در مردم شکل نمیگیرد»
منبع:آفتاب
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}